قلک بغض هایم را که بشکنم باز ناز تو را خواهم خرید
و یک بسته مداد رنگی
و با هر رنگش باز ناز تو را
خواهم کشید . . .
قاطـــے پاتــــے :)
قلک بغض هایم را که بشکنم باز ناز تو را خواهم خرید
و یک بسته مداد رنگی
و با هر رنگش باز ناز تو را
خواهم کشید . . .
خداوند نمیخواهد ما به هم برسیم
می دانی دلیلش چیست ؟
شاید می داند که اگر کنارم باشی
دیگر هیچ وقت ، هیچ چیز
از او نخواهم خواست !
شایــــــــــد نفسمــــ…
دلیڵ زنـــــــده بودنم بــــاشه
امـــــــا…
بے شک تـــــو تنـــــها دلیــــل همیــــــن
نفســـــے
هر جا که من هستم
تو نیستی
هر جا که تو هستی ،
من نه !
شده ایم آدم برفی و آفتاب
مگر نارنج وُ بهار عیبی داشت !
آرزو میکنم تو جیب لباست پول پیدا کنی،
آرزو میکنم یه موزیکی که خیلی وقته دنبالشی ُ
هیچ اسمی ازش نمیدونی رو یهو یجا پیدا کنی،
آرزو میکنم وقتی دارن ازت تعریف میکنن تو اتفاقی رد بشی ُ بشنوی،
آرزو میکنم انقدر بخندی ُ بخندی که از چشمات اشک بیاد،
آرزو میکنم یه بویی که باهاش خیلی خاطره خوب داری یجا به مشامت بخوره،
آرزو میکنم همین روزا یه کتاب هدیه بگیری،
آرزو میکنم وقتی حواست نیست سرتو بیاری بالا ببینی یکی که دوسش داری
داره خیلی عمیق با یه حس مثبت و لبخند رضایت نگاهت میکنه،
آرزو میکنم خنده یه نوازد ببینی،
آرزو میکنم یه چیزی که کوچیکه ولی فکر نمیکردی،
حالاحالاها داشته باشیش یا اتفاق بیوفته رو بدست بیاری
این آرزوها کوچیکن ولی خیلی لذت دارن
ﺑﮕــﺬﺍﺭ ﺗﻮﯼ ﻫﻤﯿــﻦ ﯾـﮏ ﺟﻤﻠــﻪ ﺩﻭﺑـــﺎﺭﻩ ﻋﺎﺷﻖِ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﯿـــﻢ ﻣــﻦ ﻧﺎﻣَـﺖ ﺭﺍ ﺻــﺪﺍ ﻣــﯽ ﮐـﻨـــﻢ ﺗـــﻮ ﺑـﮕـــﻮ ﺟﺎﻧَــﻢ
یک وقتایــــی هســت کـــه بایــد لــــم بدی یه گــــوشه... و جــریان زندگیــت رو فقـــط مــــرور کنی. بعــدشم بگـــی: "به سلامتــــــــی خــــودم که اینقـــدر تحمـــل داشتـــم.....!
امروز باورم شد که تو خسته تر از آن بودی که بفهمی دوست داشتنم را ! از من که گذشت ... اما ، هر جا که هستی ، " خسته نباشی " !!!
برای تو گاهی شعر ها هم برایم ناز می کنند گاهی آنها هم دست نیافتنی می شوند.. می دانی چه وقت ؟! وقتی بو می برند که دلم در هوای تو می سُراید...
مگر خودت نگفتی خداحافظ؟ پس چرا وقتی گفتم"به سلامت" نگاهت تلخ شد؟ برو به سلامت دیگرهم سراغم را نگیر! خسته تر از آنم که بر سر راهت بنشینم و دلیل رفتنت را جویاشوم...
نمیدانم نامت را چه بگذارم… مخاطب خاص! تمام زندگی! دلیل نفس کشیدن! همه ی وجود… یا تنها عشقم… …به هرنامی که باشی بدان… آرام… برایت جان میدهم
گر وقت نداری حالم را بپرسی، درکت میکنم؛ اگر وقت نداری با من صحبت کنی، درکت میکنم؛ اگر وقت نداری مرا ببینی، درکت میکنم؛ اما اگر بعد از تمام اینها، دیگر دوستت نداشتم، اینبار نوبت توست که درکم کنی!
دست به صورتم نزن می ترسم بیفتد.. نقاب خندانی که بر چهره دارم! و بعد .. سیل اشک هایم تو را با خود ببرد .. و باز .. من بمانم و تنهایی
یه حرفایی، چنان آتیشت میزنه که دوست داری فریاد بزنی، ولی نمیتونی! دوست داری اشک بریزی، ولی نمیتونی! حتی دیگه نفس کشیدنم برات سخت میشه! تمام وجودت میشه بغضی که نمیترکه، به این میگن “درد بی درمون”
زن ها از عادی شدن از تکراری شدن از مثل روز اول نبودن ، می ترسند ! گاهی زن ها را مثل روز اول دوست بدارید ..
کاش می دانستم چه کسی این سرنوشت را برایم بافت آنوقت به او می گفتم یقه را آنقدر تنگ بافته ای که بغض هایم را نمی توانم فرو بدهم..... !
پسورد تمام چيزهايم شماره ي تــــــ ــــــو شده است و من دائم شماره ي تو را ميگيرم بدون آنکه صدايــــ ـــــــ ــــت را بشنوم....
آرزويي بكن...
گوش هاي خدا پر از ارزوست و دستهايش پر از معجزه...
آرزويي بكن...
شايد كوچكترين معجزه اش بزرگترين ارزوي تو باشد...
من دخترم...
پر از راز...
هرگز مرا نخواهي دانست...!
هرگز سرچشمه اشكهايم را نميابي...!
هرگز مرا نميفهمي...!
مگر از نسلم باشي!
مگر از جنسم باشي!
من دخترم...
از نسل ليلي!
از جنس شيرين!
باهام ﺩﻋﻮﺍ ﮐﻦ ...
ﺑﺎﻫﺎﻡ ﻗـــﻬﺮ ﮐﻦ ...
ﺣﺮﺻﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭ ...
ﺑﻬــــﻮﻧﻪ ﺑﮕﯿـــــﺮ ...
ﺧﺮﻡ ﮐﻦ ...
ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺷﮑﻤﻮ ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭﯼ ...
ﺍﻣﺎﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﻫﯿﭽــــﻮﻗﺖ ﺑﺮﯼ... ﻫﯿﭽــــــــــﻮقت
میدانم روزی می آید که به گریه هایم میخندم... میدانم روزی می آید که یک نفر می آیدو تا آخر کنارم می ماند... می دانم روزی می آید که دیگر به تنهایی مشکلات را به دوش نکشم... همه چیز را می دانم. اما بازهم... اشکهایم می آید... دلم تنگ میشود... کمرم زیر بار غصه ام خم میشود... عقلم همیشه در مقابل احساسم ناتوان می ماند... این خصلتم است بد یا خوب احساسی ام...
ﺩﻭﺗﺎ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﻣﺸﺖ ﮐﺮﺩ ﺟﻠﻮﻡ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﻪ ﺑﮕﯽ ﮔﻞ ﮐﺪﻭﻣﻪ ﻣﯿﻤﻮﻧﻢ ... ﭼﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺳﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩ ... ﺗﺮﺱِ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩﻣﻮ ﻓﺮﺍﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ . ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻧﺶ ﻣﺤﮑﻢ ﺯﺩﻡ ﭘﺸﺖ ﺩﺳﺖ ﭼﭙﺶ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﮔﻠﻪ ... ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ... ﭘﻮﭺ ﺑﻮﺩ ... ﺍﺷﮑﻢ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ ﺭﻭﻭ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﻡ ... ﺣﻮﺍﺳﺶ ﻧﺒﻮﺩ؛ﻭﻗﺘﯿﮑﻪ ﺑﺎﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺍﺷﮑﻤﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ ... ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ' ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻫﻢ ﭘﻮﭺ ﺑﻮﺩ... اونیکه بخواد بره ' میره ... به هر بهونه ای شده ...
دلم هوای خودم را کرده است ایــن روزهـــا بیشــتر از هــر زمــانی دوسـت دارم خــودم باشــم !! دیگــر نـه حــرص بدســت آوردن را دارم و نه هـــراس از دســت دادن را .. هرکـــس مـــرا میـــخواهد بـخـــاطــر خــودم بخواهــد دلــم هـــوای خـــودم را کـــرده اســت ...
حالــــم خوب است امــــا... دلــــم تنــــگِ آن روزهایی شده که می توانستم از تــــه دل بخــــندم.....
دلم یک جاده زیبا میخواهد... جاده ای طولانی... جاده ای که جز من کسی در آن نباشد... باران ببارد... آهنگ مورد علاقه ام را گوش کنم... بروم و بروم... خسته باشم... و ببینم به انتها رسیده ام... و این انتها آغاز خوشبختی من باشد...
همیشه دقیقا وقتی پر از حرفی وقتی بغض میکنی وقتی داغونی...! وقتی دلت شکسته دقیقا همین وقتا... انقدر حرف داری که فقط میتونی بگی: بیخیال...!
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ☼ ℋǎ℘℘ƴ.Ɗǎƴ ♥ و آدرس happy.day.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 26
بازدید ماه : 6
بازدید کل : 35021
تعداد مطالب : 123
تعداد نظرات : 100
تعداد آنلاین : 1
Design By : Avazak.ir |